خبرگزاری حوزه/ یکی از تلخترین روزها در دوران نهضت اسلامی و از وقایع خونین و گلگون روزهای غربت و مظلومیت امام و یارانش و نیز از خاطرات دردآور بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) روز اول آبان است . روزی که مصادف با سالگرد شهادت آيت الله حاج سيد مصطفي خميني اولين فرزند آن عارف روشن ضمیر است.
این فرزند برومند و انقلابی امام خمینی(ره) نه تنها در عرصه مجاهدت و سالهای نهضت یاوری مطمئن و بازویی مستحکم برای امام به شمار میرفت، بلکه در وادی علم، تحصیل، تهذیب، تألیف و درس و بحث طلبگی هم، عالمی برومند و فاضلی ارجمند بود که هم گواهی همراهان و یارانش، هم تألیفات و یادگارهای علمیش گویای این حقیقت است.
مروری بر تاریخ زندگی و نیز فعالیتهای علمی و عملی ایشان در حوزه معنوی، علم، اخلاق و انقلاب میتواند ترسیمگر تابلویی روشن از آن سیره و منش روحانی و رویکرد الهی و ایمانی آن عالم جوان و مبارز فداکار و فرزند نیکوسیرت امام عزیز باشد.
مروری که گرچه کوتاه و فشرده است، اما می تواند به قدر وسع این مجال، یادکردی باشد از آن شهید سعید و پاسداشتی بر مجاهدتهای ارزشمندش.
شهيد مصطفي خميني در 21 آذر 1309 ه ش برابر با 21 رجب 1349 ه ق، در محله الونديه شهرستان قم متولد شد. بهمناسبت نام پدر بزرگ پدرياش، «شهيد سيدمصطفي موسوي«او را نيز مصطفي» ناميدند.
مادر گرامياش خانم خديجه ثقفي این درباره ميگويد :
«من خيلي دوست داشتم كه نامش مصطفي باشد و نميدانم آقا چه دوست داشتند، ولي من ايشان را راضي كردم و گفتم كه چون نام پدرتان مصطفي بوده، بسيار مناسب است و آقا هم راضي شدند و اسمش را محمد گذاشتيم، لقبش را مصطفي و كنيهاش را ابوالحسن گذاشتيم، ابوالقاسم نگذاشتيم كه هر سه مشابه حضرت رسول (ص) نشود. »
ایشان در زمره فضلای بهنام و از جمله برجستگان حوزه علمی شیعه بهشمار میرفت، آنانچنانکه آيتالله سبحاني از مراجع تقليد درباره ایشان ميگويد:
«از جمله خصوصيات ايشان در درس، در درجة اول استعداد قويشان بود؛ حافظهاي قوي هم داشت. بيشتر اشخاص خوش فهم و خوش فكر، از حافظهاي قوي برخوردار نيستند؛ ولي ايشان در عين حال كه فهمي خوب و دقتي بسيار داشت، داراي حافظه خوبي هم بود؛ به همين دليل با اصرار من ؛ ايشان همة الفية ابن مالك را حفظ كرد و نهتنها حفظ ميكرد، بلكه خوب هم ميخواند. گاهي كه من مطلبي درباره زندگي علما نقل ميكردم، ايشان علاقهمند شد كه آن بخش از كتاب نخبةالمقال را (كتابي در موضوع تراجم و رجال) كه راجع به علما بود، حفظ كند. بعدها كه معقول را نزد ديگران ميخواندند، قسمتي از اشعار منظومه را هم حفظ كرده بودند و ميخواندند. هم عمق فكري و هم ذكاوت داشت و در كنار اين دو، داراي حافظهاي قوي بود. يكي از مواهبي كه ايشان داشت، فكر زايا بود. گاهي در يك مسأله، اگر طرف مقابل هم مثل ايشان حال و حوصله داشت، شايد يك ساعت و نيم بحث ميكردند. ايشان ميتوانست مسأله را به صورت ممتد با طرف مقابل بحث كند.»
قدرت فهم، تلاش علمی و استعداد برجسته سید مصطفی باعث شد تا او توفیق یابد طي مدت دو سال و اندی كتابهاي سيوطي، حاشيه ملاعبدالله، معالمالاصول، شمسيه، مطول و بخشي از شرح لمعه را تمام کند.
ایشان در هفده سالگي، پس از پايان دوره مقدمات حوزه معمم شد.
سرکار خانم فريده مصطفوي، خواهر ايشان در اینباره ميگويد: «... به ياد دارم در روزي كه ايشان ملبس شد، حضرت امام(ره) در يك مجلس مهماني، عدهاي از دوستان را براي ناهار دعوت كردند تا ايشان تشويق شود و با تشريفات خاصي عمامه بر سر ايشان گذاشتند. اين براي ما يك خاطره جالبي بود كه ميديديم، او با شادي و خوشحالي زيادي با لباس جديد از مهمانها پذيرايي ميكند.»
از جمله اساتید ایشان در دوره سطح حوزه میتوان از حضرات آيات: مرتضي حائري يزدي، محمدجواد اصفهاني،شهيد محمد صدوقي و سيدمحمدباقر سلطاني نام برد. این جوان برومند روحانی و عالم مستعد معرفت اندیش، علاوه بر فراگيري فقه و اصول، فلسفه را نيز نزد آيتالله سيد رضا صدر آغاز كرد و منظومه حكمت سبزواري را نزد وي فرا گرفت و خود نيز به تدريس آنها در مدرسه حجتيه قم مشغول شد.
برای یادگیری «اسفار» به حضور آیتالله سيدابوالحسن رفيعي قزويني و علامه سيدمحمدحسين طباطبايي رسید.
این عالم جوان در بيست و يك سالگي در درس خارج آيات عظام سيدحسين طباطبايي بروجردي، و سيدمحمد حجت كوهكمري حاضر شد.
نزديك به سيزده سال فقه و اصول را نزد امام خمینی(ره) آموخت و نیز از محضر درس آيتالله سيدمحمد داماد نيز سودجسته و در امتحانی که مرحوم آیتالله العظمي بروجردي در سطح طلاب شاخص حوزه علميه قم برگزار می کرد يكي از چهار نفر ممتاز شد.
حاج آقا مصطفي پس از عمری ممارست و تلاش وافر علمی و سعی جدی فکری، در 27 سالگي به درجه اجتهاد رسید اجازه اجتهاد ایشان از طرف امام خميني (ره) صادر شد.
آيتالله حاج سيدرضا بهأالديني كه مدت مدیدی با این عالم ربانی و شهید عزیز مراوده و تامل فکری و مجالست معنوی داشت درباره مقام و منزلت عالمانه ایشان میگوید: « الحاج مصطفي آیتالله جمع بينالمعقول و المنقول و السياسة الاسلامية و الدينيه في شبابه و بلغ مابلغ من نوادر زماننا بل من نوادر الاعصار و الازمان...»
«آيتالله حاج آقا مصطفي، دانشهاي عقلي و نقلي، سياست اسلامي و ديني را در جواني كسب كرد و به آن مراتبي كه بايد برسد، رسيد. او از نخبگان زمان ما بود، بلكه از شخصيتهاي برجسته روزگار بهشمار ميآمد»
سید مصطفی در حوزه نجف به محضر آيات عظام سيدابوالقاسم خويي، سيدمحمود شاهرودي و سيدمحسن حكيم رسید.
از محضر درس آیتالله سيدحسن بجنوردي نيز استفاده كرد. مرحوم آیتالله سيدعباس خاتم يزدي در اين باره ميگويد: «مرحوم بجنوردي تعبير فوقالعادهاي در خصوص آقا مصطفي داشت و آن اين بود كه: من از ايشان استفاده ميكنم ؛ درست همان حرفي كه مرحوم نراقي در مورد شاگرد خود، شيخ انصاري دارد.»
سيدمصطفي در سال 1340ش در مدرسه حجتيه قم به تدريس اصول، فقه و فلسفه پرداخت. و اسفار ملاصدرا را تدريس نمود و بر آن حاشيهاي نوشت.
مقام معظم رهبری درباره حاج آقا مصطفي ميگویند:
«او يك مدرس معروف بود. فلسفه درس ميداد، فقه درس ميداد و بهعنوان يك چهره برجسته در ميان طلاب حوزه و فضلا و مدرسين معروف بود.»
*تالیفات
از جمله تأليفات ايشان، می توان به کتابهای ذیل اشاره نمود:
1ـ القواعد الحكميه (حاشيه براسفار ملاصدرا)؛
2ـ حاشيه بر شرح هدايه ملاصدرا؛
3ـ حاشيه بر مبدأ و معاد ملاصدرا؛
4ـ كتاب البيع (اين كتاب در سه جلد بوده؛ ولي در حال حاضر فقط جلد اول و بحث ولايت فقيه از جلد دوم آن موجود است)؛
5ـ كتاب الاجاره؛
6ـ مستند تحريرالوسيله؛
7ـ الحاشية عليالعروة الوثقي؛
8ـ كتاب الخيارات؛
9ـ المكاسب المحرمه؛
10ـ الواجبات فيالصلاة؛
11ـ كتاب الصوم؛
12ـ تحريرات فيالاصول (8 جلد)؛
13ـ كتاب الطهارة؛
14ـ القواعدالرجاليه؛
15ـ حاشيه بر مستدرك مرحوم ميرزاحسين نوري؛
16ـ شرح زندگاني ائمه معصومين؛
17ـ تطبيق هيئت جديد بر هيئت و نجوم اسلامي؛
18ـ تفسيرالقرآن الكريم (4 جلد)؛
19ـ الفوائد و العوائد؛
20ـ الخلل فيالصلاة؛
«شهيد مصطفي خميني قبل از شروع نهضت امام خميني (ره) تا حدودي با جريانهاي سياسي جامعه آشنايي داشت و نسبت به جريانهاي مذهبي همفكري و گرايش داشت يكي از مؤثرترين تشكلهاي سياسي و مذهبي، جمعيت فداييان اسلام بود كه با تكيه بر مباني فكري ديني به مبارزات دامنهداري از سال 1320 تا 1334 دست زد. سيد مصطفي با رهبر اين جمعيت؛ يعني شهيد سيدمجتبي نواب صفوي آشنا بود و در جلسات آن شركت ميكرد. با نفر دوم اين جمعيت نيز كه شهيد عبدالحسين واحدي بود، ارتباط دوستانه و نزديكي داشت. آیتالله صادق خلخالي در خاطرات خود در اين خصوص ميگويد: «(سيدمصطفي) هيچگاه حاضر نبود زير بار ظلم و ستم برود و از اين جهت ايشان، بياندازه به مرحوم نواب و مرحوم واحدي علاقه داشت و با آنها در جلسات خصوصي شركت ميكرد. مخصوصاً در منزل آیتالله شهيد صدوقي (قدس سره)، كه شهيد واحدي مدتي در آنجا مخفي بود.»
آشنايي و ارتباط سيدمصطفي با بنيانگذاران جمعيت فداييان اسلام، موجب شد كه از همان دوره جواني توجه خاصي به مبارزه با رژيم پهلوي داشته باشد. خود حاج آقا مصطفي خميني در اين باره ميگويد: «جمعيتي در ايران معروف بودند به فداييان اسلام، رئيس آنها مردي بود به نام نواب صفوي (مجتبي) كه واقعاً دلير و توانا و از روي احساس، سنگ اسلام را به سينه ميزد و نميتوان او را دور از حقيقت دانست؛ و مرد شماره دو آنها، دوست عزيز خودم، شهيد عبدالحسين واحدي بود. اين طايفه، دير زماني در قم زيست ميكردند و آن وقت ما قم بوديم و از دور آنها را ميپاييديم. تا آن كه شبانه، عدهاي با چوب و چماق، در پيش چشم چند صد نفر طلبه، بر آنان هجوم بردند و آنان را زدند كه ديگر كار به آخر رسيده، ديگر نتوانستند در قم بمانند و در نتيجه رحل اقامت را به تهران بردند.... سرانجام به دست پسر رضاخان جلب شدند و با سكوت مرگبار علما، آنها را تيرباران كردند، گرچه دوست من عبدالحسين را در جاي ديگر از بين بردند و داغش را به دل ما گذاردند»
آيتالله سيدمصطفي خميني، پس از دوراني پر از رنج، تلاش و مبارزه در سحرگاه يكشنبه اول آبان ماه 1356 (برابر با نهم ذيقعده 1397 ه ق) در سن 47 سالگي در نجف بهطور ناگهاني و مرموز در خانه خود به شهادت رسید.
این نوشتار با استفاده از اسناد و منابع موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی گردآوری شده است.